مشکلات ناشنوایان شنیده نمی شود
این کلمات وصف حال ناشنوایان و کم شنواهای کشور است که آمار دقیقی از آنها در دست نیست، این افراد مانند دیگر معلولان جامعه با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند، اما ناتوانی آنها برخلاف دیگر معلولان سبب شده در برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه با مشکلات بیشتری رو به رو باشند، چون ناشنوایان در دنیای ساکتشان هر روز تنهاتر میشوند و موانع بیشتری بر سر راهشان قرار میگیرد.
این روزها ناشنوایان برای رفع نیازهای ابتدایی خود مانند ارتباط با همنوع، اشتغال و تحصیل مشکل دارند.
هزینه کاشت حلزون، ۳۰ میلیون تومان
آمار دقیقی از معلولان کشور در دست نیست، برخی آمار نیز که بهصورت کلی بیان میشود برحسب آمار سازمان بهداشت جهانی است که براساس آن میتوان نتیجه گرفت ۱۵درصد افراد جامعه را معلولان تشکیل میدهند.
باید یادآور شد چنانچه آمار دقیقی از این افراد در دست باشد مسئولان و سازمانهای مردم نهاد بهتر میتوانند به این افراد کمک کرده و نیازهایشان را بر طرف کنند.
در حیطه ناشنوایان و کم شنوایان با دو مشکل عمده تهیه سمعک و کاشت حلزون رو به رو هستیم، چون سمعک دیجیتال حدود ۸۰۰ هزار تومان است و هزینه عمل جراحی کاشت حلزون (که در خصوص برخی افراد ناشنوا از طریق تحریک عصب شنوایی حسی ـ عصبی سبب بهبود شنوایی فرد میشود) نیز برای ناشنوایان و کم شنوایان حدود ۳۰ میلیون تومان میشود.
نکته اینجاست که تمام این هزینهها را نیز سازمان بهزیستی تقبل نکرده و افراد کم شنوا و ناشنوا با توجه به سن و سالشان میتوانند از کمکهای دولت بهره ببرند در واقع سازمان بهزیستی برای کاشت حلزون کودکان زیر چهار سال سه میلیون تومان پرداخت میکند که سه میلیون تومان سهم خانواده است و ۲۴ میلیون تومان نیز از صندوق ذخیره ارزی به آنها کمک میشود.
این در حالی است که ۲۴ میلیون تومان کمک صندوق ذخیره ارزی به افراد بزرگسال تعلق نمیگیرد و فقط میتوانند از سه میلیون تومان کمک هزینه سازمان بهزیستی استفاده کنند.
سالانه حدود ۵۰۰ عمل جراحی کاشت حلزون در کشور انجام میشود، بهزیستی برای بچهها غربالگری میکنند و حدود سه سال است که دیگر هیچ کودکی پشت نوبت کاشت حلزون نیست.
کاشت حلزون برای همه ناشنوایان جوابگو نیست، نکته اینجاست که کاشت حلزون مشکلات خاص خودش را دارد. برای نمونه برخی افراد به دلیل سوختن یا تمامشدن باتری این قطعه دچار مشکل شدهاند یا عدهای نیز چون عمل جراحیشان بخوبی انجام نشده، مشکل حرکتی یا روحی پیدا کردهاند. این در حالی است که باید گفت عمل جراحی کاشت حلزون مانند سایر جراحیها خطرهای خودش را دارد.
اشتغال ناشنوایان
ناشنوایان نیز مانند دیگر معلولان کشور برای یافتن شغل با مشکل روبهرو هستند، اما نکته اینجاست که کیفیت کار این افراد مثالزدنی است؛ ناشنوایان چون صدای اطراف خود را نمیشنوند حین کار تمرکز بیشتری دارند بنابراین کیفیت کاری که آنها ارائه میکنند از سطح بالایی برخوردار است.
تعداد ناشنوایانی که در رشتههای گرافیک و فناوری اطلاعات تحصیلکرده و فارغالتحصیل شدهاند قابل توجه است، وقتی نمونه کار ناشنوایان در اختیار مدیران شرکتهای مختلف قرار میگیرد آنها به استخدام این افراد علاقهمند میشوند، اما هنگام مصاحبه استخدام اغلب مدیران وقتی متوجه میشوند شخص ناشنواست و نمیتوانند با او ارتباط برقرار کنند از استخدام منصرف میشوند.
زمانی که شخص ناشنوا در شرکت یا سازمانی مشغول کار میشود شانس ارتقای پست او تقریبا صفر است.
ناشنوایان چون نمیتوانند با مدیران خود ارتباط برقرار کنند در سطح اولیه کار باقی میمانند یا با این استدلال که این اشخاص نمیتوانند پاسخگوی تلفن باشند پست مدیریتی نمیگیرند حتی در سازمان بهزیستی کشور.
زبان اشاره؛ نیاز ناشنوایان
ناشنوایان برای ارتباط برقرار کردن با سایر افراد باید از زبان اشاره استفاده کنند، اما برخی کارشناسان بر این باورند که این افراد باید از طریق لبخوانی مشکلات خود را بر طرف کنند. به همین علت آنها نمیگذارند ناشنوایان از زبان اشاره استفاده کنند. در مقابل این افراد کارشناسانی هستند که تاکید دارند چون ناشنوایان نمیتوانند کلمات را درست تلفظ و ادا کنند، ناخودآگاه از زبان اشاره استفاده میکنند.
برخی میخواهند زبان اشاره را از ناشنوایان بگیرند. برای نمونه سازمان آموزش و پرورش استثنایی به این سمت حرکت میکند تا ناشنوایان در کنار افراد عادی قرار بگیرند و در مدارس عادی تحصیل کنند، اما ناشنوایان برای برقراری ارتباط با شخصی که به صدای آنها آشنا نیست باید در کنار لبزدن از زبان اشاره نیز استفاده کنند.
این در حالی است که پافشاری سازمان آموزش و پرورش استثنایی روی استفاده نکردن ناشنوایان از زبان اشاره سبب شده برخی ناشنوایان که در مدارس عادی مشغول تحصیل هستند، دوباره به مدارس باغچهبان برگردند.
زبان اشاره زبان بینالمللی ناشنوایان است و بیشتر کشورهای دنیا از آن استفاده میکنند، بجز کشورمان که روی لبخوانی و گفتار درمانی ناشنوایان تاکید میکند. این مساله سبب شده کودکان ناشنوایی که در مدارس عادی درس خواندهاند تقاضای برگشت به مدارس باغچهبان را مطرح کنند یا برای شرکت در کلاسهای آموزشی زبان اشاره به انجمن بیایند. آنها با یادگیری زبان اشاره میخواهند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند.
نیاز ناشنوا به رابط
افراد ناشنوا در کشورمان میتوانند در مدارس و دانشگاههای عادی تا هر مقطعی ادامه تحصیل دهند. در این میان این محدودیت که آنها باید از لب خوانی برای فراگرفتن نکات استفاده کنند مشکلساز شده است. به همین علت اشخاص ناشنوا ناچارند در کلاسهای درس به همراه رابط حاضر شوند.
رابط شخصی است که پل ارتباطی بین فرد شنوا و ناشنواست، به زبان اشاره تسلط دارد و گفتههای افراد شنوا را برای شخص ناشنوا به صورت زبان اشاره بازگو میکند، اما نکته اینجاست که بیشتر ناشنوایان قادر نیستند هزینههای رابط را پراخت کنند.
ناشنوایانی که توان مالی ندارند، نمیتوانند از پس هزینههای رابط برآیند، رابطها معمولا ساعتی ۲۰ هزار تومان دستمزد میگیرند،البته با توجه به درس و سختی آن، دستمزد رابطها بیشتر نیز میشود، چون آنها باید مانند استاد تمام نکات را برای ناشنوایان شرح بدهند.
این در حالی است که باید تاکید کرد چنانچه لبخوانی شخص ناشنوا نیز در سطح خوبی باشد، او باز هم به رابط نیاز پیدا میکند، چون در برخی دروس اصطلاحات انگلیسی و علمی بهکار گرفته میشود و شخص ناشنوا قادر نیست مفهوم این لغات را از طریق لبخوانی درک کند.برای رفع این مشکل سازمان بهزیستی باید از رابطها حمایت کند، زیرا در برخی کشورها رابطها پست سازمانی دارند.
ناشنواها در شهر
یکی دیگر از مشکلات ناشنوایان مناسبسازی نشدن امکانات شهری با نیازهای این افراد است. برای نمونه این افراد هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو و اتوبوس به دردسر میافتند. بارها برای این افراد پیش آمده که نتوانستهاند در ایستگاه مورد نظرشان پیاده شوند،زیرا تمام اتوبوسها و بیشتر قطارهای مترو مجهز به تابلوهایی که نام ایستگاهها در آنها نوشته میشود، نیست. افزون براین زمانی که راهبران قطارهای مترو به هر دلیلی اعلام میکنند در برخی ایستگاهها توقف نخواهند داشت ناشنوایان متوجه موضوع نمیشوند و به همین دلیل وقت بیشتری از آنها گرفته میشود.
پای درد دل افراد ناشنوا که بنشینید متوجه خواهید شد اغلب آنها برای گرفتن گواهینامه رانندگی نیز مشکلات زیادی را تحمل کردهاند.
دو آموزشگاه برای آموزش رانندگی به معلولان در تهران وجود دارد، اما این آموزشگاهها برای ناشنوایان کمترین امکانات را درنظر گرفتهاند. چون دایره لغات ناشنوایان محدود است و معمولا مربیان در کلاسهایی مانند آیین نامه نکات را سریع تدریس میکنند، ناشنوایان در یادگیری این نکات با مشکل رو بهرو میشوند. در چنین شرایطی این افراد باید از شخصی به عنوان رابط استفاده کنند و از آنجا که این آموزشگاهها تمایلی به استفاده از رابطها ندارند شخص ناشنوا باید خودش هزینه رابط را پرداخت کند.
ما بارها با این آموزشگاهها مکاتبه کردیم، اما آنها تمایلی به استفاده از رابطها ندارند و این شرایط سبب شده برخی ناشنوایان در مدت چهار سال نیز نتوانند در آزمون آییننامه قبول شوند.
این درحالی است که چنانچه مسئولان به آموزشگاههای ویژه معلولان بیشتری اجازه فعالیت دهند رقابت بین این آموزشگاهها ایجاد میشود و در نتیجه آنها برای جذب متقاضی بیشتر به جذب رابطها اقدام میکنند و خدمات بیشتری به معلولان ارائه میدهند.
باید یادآور شد مشکلات ناشنوایان آن طور که باید و شاید تاکنون از سوی مسئولان جدی گرفته نشده، افزون براین سازمانهای مردم نهادی نیز که در این حوزه فعالیت میکنند به دلیل مشکلات مالی نتوانستهاند به نیازهای این افراد پاسخ دهند. به نظر میرسد برای رفع این مشکلات مسئولان باید از سازمانهای مردم نهاد حمایت کرده و با برنامههای فرهنگی زمینه را برای تغییر دیدگاه برخی نیکوکاران که تمایلی برای کمک به رفع مشکل معلولان ندارند فراهم و آنها را تشویق کنند در مراکزی که برای حمایت از معلولان تشکیل شده حضور پیدا کرده و برای کمک به نیازمندانی که توان بازگو کردن نیازهایشان را ندارند پیشقدم شوند.